مونیکا هس:پل هاگیس همانطور که رفتارش نشان میدهد، کانادایی است و لهجه کانادایی هم دارد.
شاید هم از اینکه پس از ۳۰ سال کار در تلویزیون- در حالی که کمتر کسی او را میشناخت ـ وقتی در اسکار سال ۲۰۰۵ به شهرت رسید، بسیار سپاسگزار باشد . شاید این نویسنده بچه صورت را بشناسید که دو فیلمنامه اول او دو سال پیدرپی اسکار بهترین فیلم را برای سازندگان آن به همراه داشت. «عزیز میلیون دلاری» (دختر مشتزن، قتل از روی ترحم) در سال ۲۰۰۵ برنده چهار جایزه اسکار اصلی شد. در سال ۲۰۰۶ نیز «تصادف» (نژادپرستی، ناشکیبایی) اولین تجربه کارگردانی او نهتنها اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی بلکه اسکار بهترین فیلم را از آن خود کرد. «در دره الله»، فیلم جدید هاگیس که کارگردان و نویسنده آن است به پدری (تامی لیجونز) میپردازد که در جستوجوی پسر سربازش است که در عراق گم شده است. چارلیزترون پلیسی است که به او کمک میکند و سوزان ساراندون همسر رنجکشیدهاش است. نویسندگان سینمایی تحتتاثیر ظهور ناگهانی نبوغ هاگیس قرار گرفتند به طوری که لسآنجلستایمز در سال ۲۰۰۵ او را «موفقیت یکشبه» خواند.
این نابغه ۵۴ ساله که ۳۰ سال به عنوان نویسنده تلویزیونی در این صنعت کار کرد، داستانهایی پیچیده خلق کرد که به سختی مخاطب پیدا میکرد.
او با کمرویی میگوید: «چه بگویم؟ به نوعی در حرکت موفقیتآمیز به سمت بالا خیلی خوب نبودم».
پس چطور میتوان در سن بالا در حوزهای موفق شد که بیشتر محبوب جوانان است؟
هاگیس میگوید: «کارت را با خسته شدن از خودت شروع میکنی. برای ساخت فیلمهای سیاه، پیچیده و پر از سوالات سخت به سراغ بعضیها میرفتم و آنها میگفتند، چطور است یک نمایش حقوقی بسازیم؟»
او قبول کرد تا مجموعه «حقوق خانواده» را بسازد. سپس در سال ۲۰۰۱ پس از اینکه از برنامه اخراج شد، فهمید کار خیلی بدی را شروع کرده بود. او به جای اینکه بنشیند و فکر کند چه چیزی میفروشد، از بیکاری ناگهانیاش استفاده کرد و «عزیز میلیون دلاری» را نوشت و ناگهان مشهور شد.
(برای آن سه نفر طرفدار هاگیس که Red Hot تنها فیلم ویدئویی او تولید سال ۱۹۹۳ را دیدهاند، خبری داغ داریم. هاگیس در این باره میگوید: «فیلم را در لتونی فیلمبرداری کردیم. هیچ پولی در کار نبود. صدابردار همسرش را به آمریکا فرستاد و او هم گفت چک برگشت خورده است. وسط یک صحنه ناگهان صدابردار لوازمش را جمع کرد و رفت… اگر یک فیلم خیلی خیلی بد میخواهید، حتما با او کار کنید».)
هاگیس برای «حقوق خانواده» و «عزیز میلیوندلاری» از تجربیات شخصیاش بهره گرفت. اپیزودهای «حقوق خانواده» از ماجرای طلاق او از همسر اولش الهام گرفته بود.
در «عزیز میلیون دلاری» رابطه قهرآمیز کلینت ایستوود با بچهاش براساس رابطه هاگیس با دختر خودش بوده است (البته الان رابطه نزدیک و خوبی دارند.) حتی «به سوی جنوب» ـ سریالی دمدستی درباره یک پلیس کانادایی در شهری آمریکایی ـ باز هم به تجربیات او باز میگردد. هاگیس وقتی ۲۲ سالش بود از لندن در اونتاریو کانادا به لسآنجلس نقل مکان کرد، چون پدرش به او گفته بود برای تجارت ساختمانسازی خانوادگیشان فردی مناسب نیست.
بازیگران معروف تلویزیون که حالا هاگیس از آنها موقعیت بسیار بهتری دارد، میگویند از موفقیت ناگهانی او کینهای بر دل ندارند و او همه چیز را از کار طاقتفرسا و رعایت استانداردهای لازم بهدست آورده است.
پل گروس، بازیگر «به سوی جنوب» میگوید: «همیشه این تصویر از پل هاگیس در ذهنم است که پس از پایان کار به خانه میرود و فوراً روی زمین خوابش میبرد و فردا صبح برمیگردد و دمار از روزگار همه درمیآورد!»
و به نظر میرسد بازیگران معروف سینمایی نیز ورود او را به جمع خود با آغوش باز پذیرفتهاند. تامی لی جونز میگوید: نوشتهها و شهرت هاگیس بود که او را به سمت فیلم «الله» کشاند. جاش برولین که امیدوار بود در «تصادف» نقشی برعهده بگیرد، در فیلم نقش رئیس شارلیز ترون را برعهده دارد. او نیز براساس اعتبار هاگیس نقش را پذیرفت.
برولین میگوید:« او گفت نقش بزرگی نیست و پولی هم نمیتوانم به تو بپردازم. با موقعیتی که دارد، هر کاری بخواهد میتواند انجام دهد و همه دوست دارند با او کار کنند».
خب. پس تو پل هاگیس هستی. به تازگی شکفتهای و ظاهراً این کار را با لعنت فرستادن به انسان و تعقیب رویاها و برنامههای فوقالعاده بعد از مدرسه انجام دادهای. کلاسهایی که به نظر خیلی جالب میآیند ولی به ندرت در زندگی به کار میآیند و از دید کسانی که واقعاً تو را میشناسند، حقیقتاً انسان فوقالعادهای هستی و دوست داری به همه کمک کنی. استیون نیتن، همکار قبلی او و ساقدوش مراسم ازدواج هاگیس با همسر فعلیاش دبورا میگوید: «او هیچ تغییری نکرده است. میداند باید در خدمت کارش باشد … هر پروژهای که مشغولش است، برای او کاوشی جدید در جهت یافتن معنای زندگی است. همین است که او را فروتن میسازد.»او در این باره میگوید: «همیشه طبیعت موفقیت را به خود یادآور میشوم و با این کار سعی میکنم مغرور نشوم.»و البته وقتی از کنترل خارج میشود، همسرش علاقه خاصی به بلوکه کردن غرور او دارد.
دبورا ـ که ۱۰ سال است با پل ازدواج کرده ـ میگوید: خانوادهاش و من همیشه مواظب هستیم هر وقت لازم باشد، جلویش را بگیریم.
شوهرش اخیراً به او گفت در پروازی به تورنتو ۳ نفر او را شناختند.
دبورا گفت: من گفتم عالی است عزیزم! ولی خندهدار است دیشب که برای تماشای فیلم تو به جشنواره فیلم تورنتو رفته بودم هیچکس تو را نمیشناخت.
بلیت دبورا مخصوص VIP بود ولی در سینما او را به انتهای صف طولانی راهنمایی کردند و هرچه او گفته بود من همسر پل هاگیس هستم، کنترلچی توجه نکرده بود. دست خودت نیست و فکر میکنی شاید اینها همه بازی است. یک برنامه با دقت تنظیم شده تا هالیوود را به زانو درآورد. چه راهی بهتر از این برای وارد کردن بازیگران درجه یک، قبول دستمزدهای پایین و مورد توجه قرار گرفتن فیلمهای بحثانگیز وجود دارد که مردم بهطور معمول به سراغش نمیروند؟
وقتی نامه هاگیس به میان میآید با ظرافت کامل این موضوع را لمس میکنید اما او میگوید: «وقتی قرار باشد کاری انجام شود، اصلاً خجالت نمیکشم … مثل چیزهایی که سر صحنه به بازیگران میگویم. مثلاً داستان دیدن مرگ مادرم را تعریف میکنم و آنها میگویند آهان! حالا فهمیدم. چقدر آدم بد و سطحیای هستم که از چنین لحظه دردناکی برای به حرکت درآوردن هنرپیشه استفاده میکنم. فکر کنم خیلی خودخواه هستم.»
منبع: واشنگتن پست، ۱۳ سپتامبر